این شناسی که: از آن شهر و از قاسم انوار غزل 599

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

این شناسی که: از آن شهر و دیار آمده ای

1 این شناسی که: از آن شهر و دیار آمده ای لیک هرگز نشناسی بچه کار آمده ای؟

2 تو از آن منصب بیچون بمقام چه و چون شاهبازی مگر از بهر شکار آمده ای؟

3 جوهر جان ترا نقد عیاری کم بود بدرم خانه جان بهر عیار آمده ای

4 هله! ای غنچه پیکان صفت خضر لباس جانب گل شو و گل، کز ره خار آمده ای

5 همچو مردان بدمی هر دو جهان را در باز چون درین دیر فنا بهر قمار آمده ای

6 سر و کار دو جهان در گرو کار تو شد الله الله! که چه خوش بر سر کار آمده ای!

7 آخر، ای جان گرامی، بچه نامت خوانم؟ صدر اعیانی و در صفه ما آمده ای

8 تو بمعنی دو جهانی و جهانی دیگر در ره صورت اگر زار و نزار آمده ای

9 آن تمنای جهان عاشق توقیع تو شد قاسمی، نیک بتمکین و وقار آمده ای

عکس نوشته
کامنت
comment