- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این شناسی که: از آن شهر و دیار آمده ای لیک هرگز نشناسی بچه کار آمده ای؟
2 تو از آن منصب بیچون بمقام چه و چون شاهبازی مگر از بهر شکار آمده ای؟
3 جوهر جان ترا نقد عیاری کم بود بدرم خانه جان بهر عیار آمده ای
4 هله! ای غنچه پیکان صفت خضر لباس جانب گل شو و گل، کز ره خار آمده ای
5 همچو مردان بدمی هر دو جهان را در باز چون درین دیر فنا بهر قمار آمده ای
6 سر و کار دو جهان در گرو کار تو شد الله الله! که چه خوش بر سر کار آمده ای!
7 آخر، ای جان گرامی، بچه نامت خوانم؟ صدر اعیانی و در صفه ما آمده ای
8 تو بمعنی دو جهانی و جهانی دیگر در ره صورت اگر زار و نزار آمده ای
9 آن تمنای جهان عاشق توقیع تو شد قاسمی، نیک بتمکین و وقار آمده ای