بی یاد دوست در دل مستان سرور از قاسم انوار غزل 183

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست

1 بی یاد دوست در دل مستان سرور نیست بی روی او بکعبه و بت خانه نور نیست

2 هرچند قدس ذات ز اشیا منزهست در هیچ ذره نیست که حق را ظهور نیست

3 واعظ ز من برآ و مگو قصه منبری بگذر ازین مقام، که جای حضور نیست

4 چون آفتاب حسن جهانگیر جلوه کرد این جلوه را ببیند هرکس که کور نیست

5 جان را حیات داد، دل و دیده را جلا این عشق چاره ساز کم از نفخ صور نیست

6 زاهد بزهد و توبه و تقوی مزینست چون نیست نیست، نشائه او بی غرور نیست

7 در راه آشنایی و اسرار معرفت جانی که غیربین بود، آن جان غیور نیست

8 در عاشقی گریز، که دارالامان هموست کانجا همه هدایت حقست و زور نیست

9 قاسم، بهشت حضرت حق را بجان طلب کان جلوه گاه حور و مقام قصور نیست

عکس نوشته
کامنت
comment