جامی

جامی

جامی
جامی

بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است از جامی غزل 61

غزل 61 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است

1 بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است بی رخ گل نغمه بلبل نفیر ماتم است

2 کی به قانون طرب گردد مرا آهنگ راست اینچنین کز بار دل چون چنگ پشت من خم است

3 بر رخت خوی هست عکس قطره های اشک من یا چکیده بر سمن باران و برگل شبنم است

4 درد هجران را نباشد نسبتی با رنج مرگ درد هجران روزگاران رنج مردن یکدم است

5 هر طبیبی راکه پرسیدم علاج عشق گفت درد عاشق بی مداوا داغ او بی مرهم است

6 خانه ام را سقف غم دیوار محنت در بلاست کس چنین خانه ندیده تا بنای عالم است

7 عاشقان بسیار داری گر چه جامی از همه کم بود در دام تو چون او گرفتاری کم است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است

شاعر شعر بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است چه کسی است ؟

شاعر شعر بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است جامی می باشد.

شعر بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است چیست ؟

قالب شعر بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است غزل است

مضمون اصلی شعر بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر