بی جمالت بوستان عیش ما را از قاسم انوار غزل 182

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

بی جمالت بوستان عیش ما را نور نیست

1 بی جمالت بوستان عیش ما را نور نیست بی وصالت خاطر مهجور ما مسرور نیست

2 دور ماند از دولت جاوید و از بخت بلند هر کرا اندر سر از سودای او صد سوز نیست

3 زاهدی را کاعتقادی هست با مردان راه گر چه بس دورست جانش، لیک بس بی نور نیست

4 عارفی کو آشنای دوست باشد لایزال گاه گاهی گردم از دوری زند، هم دور نیست

5 خواستم دادن نشانی از کمال حسن یار لیک جانها را از آن جان جهان دستور نیست

6 ای فقیه، از ما مرنجان دل، اگر می میخوریم جام سر مستان عشق از باده انگور نیست

7 با رقیب ما مگو از صفوت جام شراب کین چنین مرآت روشن لایق آن کور نیست

8 زاهد ما قصه تقلید میگوید بعام گرچه عذر لنگ می آرد، ولی معذور نیست

9 بیت معمورست جان قاسمی، ناصح، بدان بیت معمور تو همچون بیت ما معمور نیست

عکس نوشته
کامنت
comment