- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
حکم والا شد. آن که چون انظار فضل و رحمت الهی نسبت بوجود مسعود ما نامتناهی بود، لطف و مرحمت شاهنشاه بلند پایگاه خسرو ملک عالم، زیور نسل آدم، قهرمان ماء و طین، آفتاب زمان و زمین خلدالله ملکه و سلطانه درباره ما از حد نصاب افزون شد و از حصر و حساب بیرون؛ فالحمدالله الذی هدانا لهذا و ماکنا لنهتدی لو لا ان هداناالله. پس بحکم این موهبت سبحانی و مکرمت سلطانی پایه اعتلائی چند در مدارج اوضاع و احوال ما ترقی و تصاعد یافت که زبان از شکر آن قاصر است و بیان از ذکر آن عاجز. و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها. از آن جمله بعد از آن که از طرف اشرف همایون، مهم خطیر پاسداری ثغور آذربایجان بعهدة اهتمام ما مرجوع شد و بیمن توجه و التفات ایالت و تمیمه جلات ما گردید که یکی از آنها دارالدوله کرمانشاهان بود و چون ولایت مزبور موطن اولد و اعقاب شاهزاد مغفور البسه الله حلل النور و مجمع معاشر ایلات و احشام سرحد عراقین اعراب و اعجام است؛ وظیفه رسم چاگری و خدمتگزاری ما آن شد که مزید جهد و اهتمام در مراتب انضباط و انتظام آنجا مبذول داریم ونظر توجه و التفات بر تربیت اخلاف عظام برادر رضوان مقام گماریم که جملگی با فرزندان گرامی ما خود بی تفاوت و فرق اختر یک برج و گوهر یک درج وفرع یک اصل و نور یک شمسند. بنا علی تلک المراتب اصلح وانسب چنان بود که مرزبانی آن ملک و پاسداری آن ثغر را از جانب سنی الجوانب خود بیکی از اولاد برادر مغفور مبرور مفوض و موکول سازیم تا بنحوی که اولیای دولت قاهره زاهره شاهنشاهی از رهگذر تفویض بما آسوده خاطرند، خدام اعتاب مستطاب ما نیر بواسطه تفویض باو مطمئن القلب وفارغ البال باشند. ,
بالجمله فرزند اسعد امجد بی همال، نهال دوحه دولت و اقبال محمدحسین میرزا، ختم الله عواقب اموره بالخیر و حفظه عن کل ضیم و ضیر که از سایر اعقاب برادر غفران مآب اکبرسنا و اخضر غصنا و اصلب عودا و اعز وجودا بود، برای تقلد این امر و حراست آن ثغر انتخاب نموده، بمرزبانی آن ولایت و صاحب اختیاری ایل و رعیت مخصوص داشتیم؛ که بنحوی که شاید و باید در پرستاری اخوان خود و سایر عیال و اطفالی که در دارالدوله میباشند سعی بلیغ و کوشش کافی بعمل آرد و سرحدات عراقین را بر وفق عهود و شروط دولتین علیین اسلام، ضابطه و نظام داده، جمع عشایر و عساکر کند و حفظ اصاغر و اکابر نماید. ایالت را تابع عدالت سازد و رعیت را مورد رعایت دارد. ولیکن احب الامور الیه اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها لرضا الرعیه و اکملها لمصالح الجندیه ,
مقرر آن که فرزندان عظام و امرای گرام و وزراء جلیل الاحتشام و عموم سر حدداران جانبین و روساء و اکابر و رعایا و عشایر، فرزند ارشد کامکار را صاحب اختیار کرمانشان و سرحددار عراقین دانند وقول و فعل او را داخلی و خارجی آن حدود و ثغور معتبر شمارند و در عهدة شناسند. ,
حرره فی شهر جمادی الاولی ۱۲۴۵ ,