یار آمد دوش از کمال‌الدین اسماعیل رباعی 829

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

یار آمد دوش و کردمش مهمانی

1 یار آمد دوش و کردمش مهمانی هر چش گفتم نکرد نافرمانی

2 می خورد و بخفت مست و در دربستم وانگه با او چه کرده باشم دانی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر