- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل خستگان که بستهٔ تدبیر می شوند وارسته از کمند به زنجیر می شوند
2 برگی ز بوستان خرابی نچیده اند جمعی که سایه گستر و تعمیر می شوند
3 این ناوک از کمان که آید که هر طرف صید افکنان نشانهٔ این تیر می شوند
4 این فتنه از کجاست که مستان شیرگیر گردن نهند و بستهٔ زنجیر می شوند
5 این شاهباز کیست که در صیدگاه او مرغان بال بسته هواگیر می شوند
6 عرفی چه حالت است که در شهر بخت ما نازاده کودکان به رحم پیر می شوند