سوخت دل از عشق دوست از مجیرالدین بیلقانی غزل 1

مجیرالدین بیلقانی

آثار مجیرالدین بیلقانی

مجیرالدین بیلقانی

سوخت دل از عشق دوست دوست دمی در نساخت

1 سوخت دل از عشق دوست دوست دمی در نساخت خواند مرا وز دو لب ما حضری بر نساخت

2 من به وفا سوختم پرده دل گر چه او راه جفا زد چنانک پرده دیگر نساخت

3 شکر کنم گر چه شد شکر من زهر او بو که بسازد مرا زهر چو شکر نساخت

4 با تو بسازیم گفت ار کنی از دل کباب من همه تن سوختم و آن بت کافر نساخت

5 تا رخ خوبش نزاد عشق، ستمگر نشد تا سر زلفش ندید فتنه مزور نساخت

6 دید که شد تنگدست بر سر کویش مجیر رخ ننمود از نقاب تا ز رخش زر نساخت

عکس نوشته
کامنت
comment