-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو هوش و روان بیدلان سوختهٔ جلال تو
2 کام دل شکستگان دیدن توست هر زمان راحت جان خستگان یافتن وصال تو
3 دست تهی به درگهت آمدهام امیدوار روی نهاده بر درت منتظر نوال تو
4 خود به دو چشم من شبی خواب گذر نمیکند ورنه به خواب دیدمی، بو که شبی وصال تو
5 من به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک چیره بود به خون من دولت اتصال تو
6 تو به جمال شادمان، بیخبر از غمم دریغ! من شده پایمال غم، از غم گوشمال تو
7 ناز ز حد بدر مبر، باز نگر که: در خور است ناز تو را نیاز من، چشم مرا جمال تو
8 بسکه کشید ناز تو، مرد عراقی، ای دریغ! چند کشد، تو خود بگو، خسته دلی دلال تو؟