- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل در هوست ز جان برآید جان در غمت از جهان برآید
2 گو جان و جهان مباش اندیک مقصود تو از میان برآید
3 سودیست تمام اگر دلی را یک غم ز تو رایگان برآید
4 همخانهٔ هرکه شد غم تو زودا که ز خان و مان برآید
5 وانکس که فرو شود به کویت دیرا که از او نشان برآید
6 گویی که اگرچه هست کامم تا کام دل فلان برآید
7 لیکن ز زبان این و آنست هر طعنه که از زبان برآید
8 نشنیدستی چنان توان مرد ای جان جهان که جان برآید
9 دل طعنهٔ تو بدید بخرید تا دیدهٔ این و آن برآید
10 ارزان مفروش انوری را گر باز خری گران برآید