دل به قدر عقل هر کس را اسیر از جویای تبریزی غزل 637

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شود

1 دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شود چون سبک مغزی فزون شد سرگردانی کم شود

2 آدمیت فوق خوبیها بود، خوارش مگیر آنکه بتواند ملک گردید، کاش آدم شود

3 گر غباری ز آستان عشق بنشیند به کوه سونش الماس جزء اعظم مرهم شود

4 صبحدم چون بی نقاب آمد به گلشن بوی گل از گداز شرم بر رخسار او شبنم شود

5 بسکه در هجر تو، جویا تن به سختی داده است در رگش مانند مژگان تو نشتر خم شود

عکس نوشته
کامنت
comment