- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل، که دایم عشق میورزید رفت گفتمش: جانا مرو، نشنید رفت
2 هر کجا بوی دلارامی شنید یا رخ خوب نگاری دید رفت
3 هرکجا شکرلبی دشنام داد یا نگاری زیر لب خندید رفت
4 در سر زلف بتان شد عاقبت در کنار مهوشی غلتید رفت
5 دل چو آرام دل خود بازیافت یک نفس با من نیارامید رفت
6 چون لب و دندان دلدارم بدید در سر آن لعل و مروارید رفت
7 دل ز جان و تن کنون دل برگرفت از بد و نیک جهان ببرید رفت
8 عشق میورزید دایم، لاجرم در سر چیزی که میورزید رفت
9 باز کی یابم دل گم گشته را؟ دل که در زلف بتان پیچید رفت
10 بر سر جان و جهان چندین ملرز آنکه شایستی بدو لرزید رفت
11 ای عراقی، چند زین فریاد و سوز؟ دلبرت یاری دگر بگزید رفت