- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن دل که به هجر تو ز آرام برآید زودش به مصیبت زدگی نام برآید
2 پر زهر دهد ساغر و شیرین نکند لب آن حوصله ام گو که به این جام برآید
3 آتش به غم جان بگرفته است که از تن تا حشر اجل گر کند ابرام برآید
4 گر زلف تو در صومعه زنار فشاند آوازهٔ کفر از دل اسلام برآید
5 مشکل که شود نغمه گشا در چمن خلد مرغی که به پژمردگی دام برآید
6 ما را که برد نام به بزم که از ما در مجمع ماتم زدگان نام برآید
7 آن سوختگانیم که گر آتش دوزخ سنجند به داغ دل ما خام برآید
8 زان با تو بگوِییم به عرفی که مبادا نامش به زبان تو به دشنام برآید