- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل که با یادش آشنا گردد گر بیهوده ها چرا گردد؟
2 مرد این راه آنکس است که او همه پیرامن بلا گردد
3 غرقه در آب چشم خود شب و روز همچنان چرخ آسیا گردد
4 همچو خورشید آسمانی باش ذرّه باشد که در هوا گردد
5 کار خود با وکیل لطف گذار تا همه حاجتت روا گردد
6 نخورد غم به لذّت فانی هر که او عاشق بقا گردد
7 به قراضات ننگرد آن کس که خداوند کیمیا گردد
8 هر که گردن به بندگی بنهد بر همه کام پادشا گردد
9 پای خود استوار کن زان پیش که ز دستت عنان رها گردد