1 دل گرچه ز هجرت سپر تیر بلاست تن گر چه ز اندوه تو چون موی بکاست
2 تا از تو مرا هنوز امید وفاست از من تو بدان که هیچ کج ناید راست
1 ای یافته از چهره تو حسن کمالی داده است جمالیت خدا و چه جمالی
2 از دیده من عشق تو انگیخته نیلی وز قامت من هجر تو پرداخته فالی
1 خدای داند و بس تا چه خرم است جهان بدین نظام جهان را کسی نداد نشان
2 ز یمن تست مرفه زمانه شاکی به آرزو نتوان جست این چنین دوران