دل که بزم عشقبازی را بسامان از جویای تبریزی غزل 207

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دل که بزم عشقبازی را بسامان چیده است

1 دل که بزم عشقبازی را بسامان چیده است شمع ها در هر طرف از داغ حرمان چیده است

2 می تواند باعث احیای عالم شد دلت گر گل فیض سحر چون مهر تابان چیده است

3 غنچه هم عرض بساط دردمندی می دهد ته به ته لخت دل خونین به دکان چیده است

4 خار در پیراهنش دست مکافات افکند گر گل شمعی حریفی زین شبستان چیده است

5 شادی بی اختیاری در گره دارد دلش زین چمن هر کس به رنگ غنچه دامان چیده است

6 سرخ رو شد عاشق از پهلوی خوناب جگر مجلس رنگینی از مال یتیمان چیده است

7 پیش اهل درد خون بیگناهی ریخته است غافلی جویا گلی گر زین گلستان چیده است

عکس نوشته
کامنت
comment