دل که در او سوز عشق راه از جویای تبریزی غزل 419

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دل که در او سوز عشق راه ندارد

1 دل که در او سوز عشق راه ندارد روشنیی از چراغ آه ندارد

2 خانه به دوش فنا به رنگ حباب است هر که عنان نفس نگاه ندارد

3 هست دلم راز پهلوی زر داغت دولت نقدی که پادشاه ندارد

4 گوهر آن گوشواره مهر فروغ است روشنی این ستاره ماه ندارد

5 هست مرا عالمی ز ضعف که در وی کاه ربا زور جذب کاه ندارد

6 نالهٔ من چون جرس شکافت فلک را هیچ اثر در دل تو آه ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment