- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل خطت را رقم صنع الهی دانست برسر مشک خطان حجت شاهی دانست
2 ماه را آینه روی چو خورشید تو گفت هرکه ماهیت حسن تو کماهی دانست
3 صبح را خواند فروغ رخت اندر شب زلف صبح خیزی که سفیدی ز سیاهی دانست
4 شاید ار شه کندت منع ز جولان چو تورا فتنه شهری و آشوب سپاهی دانست
5 عقل چون خیمه فکر از دو جهان بیرون زد عشق را بادیه نامتناهی دانست
6 ساده دل شو که درین مدرسه وسوسه خیز به ز نادانی خود هیچ نخواهی دانست
7 جامی و پیر خرابات که اسرار وجود همه ازهمت ارشادپناهی دانست