- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل دریا گهر، سرمایه بخشید ابر مژگان را نماند حسرتی در یاد، مهمان کریمان را
2 نسیم آشنا کو، تا ز گل بی پرده تر گردم؟ نهم چون غنچه تا کی در بغل چاک گریبان را؟
3 نمک پروردهٔ عشق است، آه سینه پردازم فغان من، دو بالا می کند، شور بیابان را
4 فریب وعدهٔ وصلی که نقصان لبش گردد چه از سرمایه کم سازد، دل حسرت فراوان را
5 می نازی که چشم از ساغر دیدار او می زد خمارش می کشد خمیازه بر آغوش، مژگان را
6 ز شادی بسته می گردد، زبان شکوه آلودم تبسّم گر به زخمم بشکند مُهر نمکدان را
7 حزین از محرمان بی ادب غیر از سر زلفش که می گوید به او حال منِ خاطر پریشان را؟
8 حزین از محرمان بی ادب غیر از سر زلفش که می گوید به او حال منِ خاطر پریشان را؟