دل دریا گهر، سرمایه بخشید از حزین لاهیجی غزل 129

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

دل دریا گهر، سرمایه بخشید ابر مژگان را

1 دل دریا گهر، سرمایه بخشید ابر مژگان را نماند حسرتی در یاد، مهمان کریمان را

2 نسیم آشنا کو، تا ز گل بی پرده تر گردم؟ نهم چون غنچه تا کی در بغل چاک گریبان را؟

3 نمک پروردهٔ عشق است، آه سینه پردازم فغان من، دو بالا می کند، شور بیابان را

4 فریب وعدهٔ وصلی که نقصان لبش گردد چه از سرمایه کم سازد، دل حسرت فراوان را

5 می نازی که چشم از ساغر دیدار او می زد خمارش می کشد خمیازه بر آغوش، مژگان را

6 ز شادی بسته می گردد، زبان شکوه آلودم تبسّم گر به زخمم بشکند مُهر نمکدان را

7 حزین از محرمان بی ادب غیر از سر زلفش که می گوید به او حال منِ خاطر پریشان را؟

8 حزین از محرمان بی ادب غیر از سر زلفش که می گوید به او حال منِ خاطر پریشان را؟

عکس نوشته
کامنت
comment