- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد دل دریا کنارم ته همین از چشم تر موج قلزم گشته هر چین جبین از چشم تر
2 بسکه دارد در گره آهی جدا از هجر اوست چون حباب اشکم بریزد بر زمین از چشم تر
3 گر نه خوناب جگر بارد ز مژگان جای اشک کی خورد آبی دل اندوهگین از چشم تر
4 بسکه باشم تشنهٔ نظارهٔ دیدار دوست در دهن زیبد اگر گیرم نگین از چشم تر
5 من که جویا دور ازو شب تا سحر در گریه ام کی جدا گردد چو شمعم آستین از چشم تر