دل ز داروخانه دردت دوا دارد از قاسم انوار غزل 351

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید

1 دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید چشم جان از خاک پایت توتیا دارد امید

2 زاهدان از دولت درد نو غافل مانده اند این سعادت را ز عشقت جان ما دارد امید

3 روز و شب درد و جفاهای تو میخواهد دلم راستی را دولت بی منتها دارد امید

4 خسته تیغ غمت را کی بود مرهم طمع؟ دردمند عشق تو درمان چرا دارد امید؟

5 بارها در خون نشست این دل ز تیر غمزه ات بازش اندر خون نشان، گر خون بها دارد امید

6 جان گدایی می کند درد از تو وین نبود عجب گر گدایی رحمتی از پادشا دارد امید

7 آفرین بر همت قاسم، که از ملک دو کون منصب خاک سر کوی ترا دارد امید

عکس نوشته
کامنت
comment