-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید چشم جان از خاک پایت توتیا دارد امید
2 زاهدان از دولت درد نو غافل مانده اند این سعادت را ز عشقت جان ما دارد امید
3 روز و شب درد و جفاهای تو میخواهد دلم راستی را دولت بی منتها دارد امید
4 خسته تیغ غمت را کی بود مرهم طمع؟ دردمند عشق تو درمان چرا دارد امید؟
5 بارها در خون نشست این دل ز تیر غمزه ات بازش اندر خون نشان، گر خون بها دارد امید
6 جان گدایی می کند درد از تو وین نبود عجب گر گدایی رحمتی از پادشا دارد امید
7 آفرین بر همت قاسم، که از ملک دو کون منصب خاک سر کوی ترا دارد امید