جامی

جامی

جامی
جامی

دل رخت را ز روشنی مه گفت از جامی غزل 215

غزل 215 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

دل رخت را ز روشنی مه گفت

1 دل رخت را ز روشنی مه گفت سخنی روشن و موجه گفت

2 هر که دریافت نکته دهنت عقلش از سر غیب آگه گفت

3 پیش قد بلند تو طوبی سخن سدره گفت و کوته گفت

4 گوشه ابروی تو را شب عید هر که دید الهلال والله گفت

5 وعده یک بوسه بود و ده دشنام لبت آن یک نداد وین ده گفت

6 نیست مشتاق کعبه صوفی شهر سخن کعبه گر نه در ره گفت

7 دوش جامی حدیث زلف و رخت ز اول شام تا سحرگه گفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل رخت را ز روشنی مه گفت

شاعر شعر دل رخت را ز روشنی مه گفت چه کسی است ؟

شاعر شعر دل رخت را ز روشنی مه گفت جامی می باشد.

شعر دل رخت را ز روشنی مه گفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دل رخت را ز روشنی مه گفت چیست ؟

قالب شعر دل رخت را ز روشنی مه گفت غزل است

مضمون اصلی شعر دل رخت را ز روشنی مه گفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی