دل هجران زده از سیر گلستان از جویای تبریزی غزل 160

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دل هجران زده از سیر گلستان سیر است

1 دل هجران زده از سیر گلستان سیر است دور از او موج هوابر سر ما شمشیر است

2 نزند ال و پرش در دم حیرت رنگم این خزان جلوه، تذرو چمن تصویر است

3 نالهٔ العطش آمد ز نگاهش چون شمع آتش عشق تو آنرا که گریبانگیر است

4 گریه نگذاشت چو پروانه به گردش گردد موج اشکم به پر و بال نگه زنجیر است

5 آه جویا چو جرس پهلوی گردون بشکافت نفس خستهٔ درد تو دم شمشیر است

عکس نوشته
کامنت
comment