- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل هجران زده از سیر گلستان سیر است دور از او موج هوابر سر ما شمشیر است
2 نزند ال و پرش در دم حیرت رنگم این خزان جلوه، تذرو چمن تصویر است
3 نالهٔ العطش آمد ز نگاهش چون شمع آتش عشق تو آنرا که گریبانگیر است
4 گریه نگذاشت چو پروانه به گردش گردد موج اشکم به پر و بال نگه زنجیر است
5 آه جویا چو جرس پهلوی گردون بشکافت نفس خستهٔ درد تو دم شمشیر است