دل به زخم خنجر احسان کس از جویای تبریزی غزل 495

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دل به زخم خنجر احسان کس بسمل نشد

1 دل به زخم خنجر احسان کس بسمل نشد صید ما منت کش جانبخشی قاتل نشد

2 عاشقانت را بود با درد پیوند دگر بعد مردن وای اگر مشت گل ما دل نشد

3 می رسد جان در گداز تن به معراج قبول استخوانی تا نماند از ماه نو کامل نشد

4 زینت تن باعث نقص هنر کی می شود جوهر آیینه از موج صفا زایل نشد

5 هر قدر تخم هوس کشتیم غم آورد بار مزرع امید ما صد شکر بی حاصل نشد

6 دست خالی می رود سوی وطن زین خاکدان هر کرا برگ سفر جویا کف سایل نشد

عکس نوشته
کامنت
comment