1 دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید مست چندانکه ز خود ر فت به جایی نرسید
2 چون پی قربانی من بر زند دامان ناز گل کند از شش جهت جوش مبارکباد عید
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 در سینه نیست دل به خدا ره نبرده را نسبت مده به حضرت دل خون مرده را
2 افتادگی خوش است که در روز بازخواست بیم حساب نیست به خود ناسپرده را
1 هر قدر زور آورد عشقت شکیباییم ما شمع سان در سوختنها پای بر جاییم ما
2 کس زحال تیره روزان جنون آگاه نیست همچو شب در خود نهان از جوش سوداییم ما
1 می کنند احباب بی معنی مکدر سینه را عکس طوطی سبزهٔ زنگار بس آیینه را
2 دیدنت از غم بپردازد دل بی کینه را روی خندانت کند صیقل گری آیینه را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به