1 دل دیده به دولت وصالت بستست وز خار غمت دل جهانی خستست
2 گر دست رسی بود که دستت بدهیم در پای تو مردمی چه جای دستست
1 صبوح روی تو بر ما دوامست شب هجران تو بر ما چو شامست
2 هرآنکو نیست عاشق بر جمالت در این عالم بگو تا خود کدامست
1 مرا که فرض شد از جان و دل دعای شما بگو چگونه بگویم دمی ثنای شما
2 ز پادشاهی ایران زمینش ننگ آید کسی که شد به سر کوی غم زدای شما
1 این جهان بی وفا با کس نکردست او وفا درد از او بسیار باشد زو نمی آید دوا
2 هر درختی کاو کشد سر بر فلک از بار و برگ هم بریزاند به قهرش عاقبت باد فنا