دل را گشاد کار ز فیض دماغ از جویای تبریزی غزل 197

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دل را گشاد کار ز فیض دماغ ماست

1 دل را گشاد کار ز فیض دماغ ماست این قفل را کلید ز خط ایاغ ماست

2 پاشیدن از خجالت رخسار او به خاک طور نیازپاشی گلهای باغ ماست

3 ارواح قدسیان دم پروانگی زنند در محفلی که روشنی اش از چراغ ماست

4 در خون نشسته لاله صفت برگ برگ گل از رشک لخت لخت دل داغ داغ ماست

5 هر قطرهٔ سرشک جگر گوشهٔ دلست آن گوهر است اشک که چشم و چراغ ماست

6 باشد برون ز عالم هستی دیار ما جویا کسی که رفت ز خود در سراغ ماست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر