- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل در آن یار دلاویز آویخت فتنه اینست که آن یار انگیخت
2 دل و دین و می و عهد و قوت رخت بر سر به یکی پای گریخت
3 دل من باز نمییابد صبر همه آفاق به غربال تو بیخت
4 ور نمییابد آن سلسله موی کار جانم به یکی موی آویخت
5 دل به سوی دل برفتم بر درش چشمم از اشک بسی چشم آویخت
6 یار گلرخ چو مرا بار ندارد گل عمرم همه از پای بریخت