کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

افتاد دل از پای و ندانم ز از کمال خجندی غزل 315

غزل 315 ام از 1252 غزلیات

افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد

1 افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد فریاد ز شوخی که ملول است ز فریاد

2 هر خانه که در کوی طرب ساخته بودیم سیلاب غمش آمد و بر کند ز بنیاد

3 گوید به رقیبان که فراموش کنیدش بنگر بچه فن می کند از عاشق خود باد

4 مجنون چه کند کاین کشش از جانب ایلیست گر میل نمیدید دل از دست نمی داد

5 منعم مکنید از لب شیرین که در آخر گشتند پشیمان همه از کشتن فرهاد

6 فرهاد به جز سنگ نمی سفت و من امروز در سفته ام از عشق به بین صنعت استاد

7 بفرست به خوارزم کمال این همه دره گز شوق بغلطنه به آواز گهر زاد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد

شاعر شعر افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد چه کسی است ؟

شاعر شعر افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد کمال خجندی می باشد.

شعر افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد چیست ؟

قالب شعر افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد غزل است

مضمون اصلی شعر افتاد دل از پای و ندانم ز چه افتاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر