1 دل میل به جز تو سوی کس مینکند جز دیدن روی تو هوس مینکند
2 چندش گویم دلا نصیحت بپذیر سودای غمش بسی و بس مینکند
1 بی دولت وصال دلم چون جهان خراب ای سرو جان ز ما تو ازین بیش سر متاب
2 از ما نظر دریغ مدار این جهان پناه کس داشت نور دور ز درویش آفتاب
1 ز دل کردی فراموشم تو یارا مگر عادت چنین باشد شما را
2 ز شوق نقطه ی خالت چو پرگار چرا سرگشته می داری تو ما را
1 ای به روی تو دیده باز مرا چاره ای از وصال ساز مرا
2 بیش از اینم نماند طاقت و صبر بیم دیوانگیست باز مرا