حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی
حزین لاهیجی

دل در حریم وصل تو، پا را از حزین لاهیجی غزل 268

غزل 268 ام از 1771 غزلیات

دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت

1 دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت داغم ازین سپند که جا را نگه نداشت

2 روشن نشد چراغ دل و دیده اش چو شمع هر سر که زیر تیغ تو پا را نگه نداشت

3 پنهان نگشت در دل صد چاک، راز عشق این خانهٔ شکسته، هوا را نگه نداشت

4 دریوزهٔ نگاهی از آن شاه داشتم بگذشت سرگران و گدا را نگه نداشت

5 لب تشنه تر ز غیرت عشقم به خون اشک در دیده خاک آن کف پا را، نگه نداشت

6 فرسود از اشتیاق سگت استخوان من افسوس ازو،که حق وفا را نگه نداشت

7 کلکت نشد خموش حزین ، در بهار و دی این عندلیب مست، نوا را نگه نداشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت

شاعر شعر دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت چه کسی است ؟

شاعر شعر دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت حزین لاهیجی می باشد.

شعر دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت چیست ؟

قالب شعر دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت غزل است

مضمون اصلی شعر دل در حریم وصل تو، پا را نگه نداشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر