-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل به ره باز نیامد به فسون وعّاظ زان که چون خشم فسون خوان تواش نیست حفاظ
2 غمزه هر لحظه به خونریز دلم تیز مکن قَد کَفانِی قَتَلتَنی زَمَراتِ الالحاظ
3 چشم خوش خواب تو شد راهزن بیداران همچنان خواب خوشش باد و مبادش ایقاظ
4 گر تو نرمی کنی امروز و درشتی نکنی لایضُرُّونک فی الحَشر شَدادُ و غَلاظ
5 شبه گر می طلبی بر سخن ابن حسام اِنَّها خالیةُ عَن شُبهاتِ الاَلفاظ