دل به غمگین مباش از جویای تبریزی غزل 755

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دل به غمگین مباش

1 دل به غمگین مباش عاقبت این قطره دریا می شود غمگین مباش

2 نقد جان بیعانهٔ یک بوسه زان لعل لب است شاد زی ایدل که سودا می شود غمگین مباش

3 در حصول مدعا بیتابیی در کار نیست گر نشد امروز فردا می شود غمگین مباش

4 عیش خود را تلخ از زهراب نومیدی مکن کام دل آخر مهیا می شود غمگین مباش

5 گر نشد کام دلت حاصل مشو در اضطراب صبر در کار است جویا! می شود، غمگین مباش!‏

عکس نوشته
کامنت
comment