- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل به جان آمد ز دست جور یار غم نخوردم یک زمان آن غمگسار
2 از جفا نگذاشت چیزی کاو نکرد بامن دلخسته آن زیبا نگار
3 همچو زلف آشفته گشتم در غمش ای مسلمانان به سان روزگار
4 یاد من گویی برفت از یاد او بی وفایی پیشه کرد آن گل عذار
5 هر که عشق روی گل دارد بگو تا بپوشد از سلحداران خار
6 تشنگان را بر دهان جان چکان قطره ای زان هر دو لعل آبدار
7 پای دارم در جهان چون بندگان تاجدارا دستم از دامن مدار