- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به جان آمد دل از هجر حبیبان ندارد طاقت جور رقیبان
2 ز عشق تو مرا دردیست در دل نمی دانند درمانش طبیبان
3 نمی پرسی ز حال زارم آخر نمی گویی شبی مسکین غریبان
4 چه خوش باشد شبی تا روز در باغ ندای چنگ و بانگ عندلیبان
5 خصوصاً وقت گل در شادکامی نشسته روی در روی حبیبان
6 نصیب من ز گل خارست باری چرا گشتم چنین از بی نصیبان
7 اگر مجنون شوم از غم عجب نیست که عشقت می برد آب لبیبان
8 نمی دانی جهانی در فراقت گهی دامن درند و گه گریبان