-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دستان زن عشرتکده، فریاد نداند نالیدن ما، مرغ چمن زاد نداند
2 ترسم که خراشیده شود آن دل نازک آهسته بنالید که صیاد نداند
3 می خندد و از دیدهٔ گریان خبرش نیست این نوگل خندان، دل ناشاد نداند
4 ناخن به خراش جگر خویش شکستیم این کوه کنی تیشهٔ فرهاد نداند
5 مانند صدف غرقهٔ دریای شراب است پیمانهٔ مستان خط بغداد نداند
6 چون سیل ز دیوانه و فرزانه گذشتی تاراج تو ویرانه و آباد نداند
7 صد چشمه گشاده ست حزین از رگ دل ها کار قلمت نشتر فولاد نداند