1 بیشه فقر جای شیران است شیر این بیشه باش تا باشی
2 پیشه مرد چیست نفی وجود مرد این پیشه باش تا باشی
3 با دو اندیشه جمع نتوان بود با یک اندیشه باش تا باشی
1 دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد
2 ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم
1 ضعف پیری قوت طبعم شکست راه فکرت بر ضمیر من ببست
2 در دلم فهم سخندانی نماند بر لبم حرف سخنرانی نماند
1 اینکه گفتم حال فرزند نکوست کش به اصل خویش پیوند نکوست
2 آن که باشد بد سگال و بد سرشت در سرشت او هزاران خوی زشت