-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دولتِ آن کس که ترکِ جاه بگیرد یوسفِ جان را ز قعرِ چاه بگیرد
2 هم چو من از طاعت و گناه نپرسد ترکِ خرابات و خانقاه بگیرد
3 دل به جگر گوشه یی دهد که دو چشمش مملکتِ جان به یک نگاه بگیرد
4 ای که به جز غمزۀ تو باک ندارد زلفِ تو هر دل که در پناه بگیرد
5 چند رقیب از برابرِ تو یه استد راست چو فرزین که پیشِ شاه بگیرد
6 او چو سپر گو حجاب شو که به فرصت تیرِ نظر خود نشانه گاه بگیرد
7 دام برافکن ز چشم و روی مپوشان رسم نباشد که روز ماه بگیرد
8 بوسه به من می دهوبه گردنِ من کن هرچه خدایت بدین گناه بگیرد
9 می کُشی و می روی بترس که ناگه مظلمه ی عاجزی ات راه بگیرد
10 دامنِ آلودۀ تو خونِ نزاری روزِ قیامت به داد خواه بگیرد