1 حسنت که بر او روح نظر داشت مرا دائم لب و دیده خشک و تر داشت مرا
2 هم ز اول کار چون سرماش نبود در پای غمت ز دست برداشت مرا
1 منت خدایرا که بتوفیق کردگار نامی که جست یافت جهانگیر نامدار
2 نوئین عهد خسرو خسرو نشان حسین آنکس که روزگار بدو دارد افتخار
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز