1 نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر است
2 با چرخ مکن حواله کاندر ره دین چرخ از تو هزار بار سرگشته تر است
1 خواهی که به منزل برسانی ره را در مملکت ابد ببینی شه را
2 بر خالص و مخلص تو طلب لازم دان لالایی لا اله الّا الله را
1 یا رب تو مرا به ژنده ارزانی دار غم را به من فکنده ارزانی دار
2 تاج و کمر و تخت به سلطان دادی درویشی را به بنده ارزانی دار
1 از دل همه ساله درد حاصل باشد از درد گزیر نیست چون دل باشد
2 و آن را که زدرد بی نصیب است چو من هم دل باشد ولیک غافل باشد