قیاس خوبی آن مه ازین کن از محتشم کاشانی غزل 51

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

قیاس خوبی آن مه ازین کن کز جفای او

1 قیاس خوبی آن مه ازین کن کز جفای او به جان هرچند رنجم بیشتر میرم برای او

2 به کارم هر گره کاندازد آن پیمان گسل گردد مرا دل‌بستگی افزون به زلف دلگشای او

3 دل آزارست اما آنقدر دانسته دلداری که بیزار است از آزادی خود مبتلای او

4 جفاکار است لیکن می‌دهد زهر جفاکاری چنان شیرین که از دل می‌برد ذوق وفای او

5 بلای جان ناساز است و جانبازان شیدا را میسر نیست یکدم شاد بودن بی‌بلای او

6 شه اقلیم بیداد است و مظلومان محنت کش برای خود نمی‌خواهد سلطانی ورای او

7 نخواهد محتشم جز آستانش مسندی دیگر که مستغنی است از سلطانی عالم گدای او

عکس نوشته
کامنت
comment