سوی گلشن شو اکسیر حیاتت از جویای تبریزی غزل 657

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس باشد

1 سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس باشد هوایش پر به دل نزدیک ماند نفس باشد

2 به حسرت دل ترا از رخنه های سینه می بیند چو آن بلبل که محو گلشن از چاک قفس باشد

3 به راه کعبهٔ از خویش رفتن در شب هجران دلم را نالهٔ پهلو شکافی چون جرس باشد

4 در این وادی نیارد کامیاب صید مطلب شد سگ نفسی که از طول امل‌ها در مرس باشد

5 تو از نفس دنی مغلوب خست پیشگان گردی هما در عالم دون همتی صید مگس باشد

6 در این دوران بود فریادرس را معنیی جویا به گوش هر که فریادت رسد فریادرس باشد

عکس نوشته
کامنت
comment