- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بزمی که مست ناز مرا جلوه گاه بود بادام چشم، نقل شراب نگاه بود
2 مأوای حادثات، شبستان زندگی ست فانوس شمع ما نفس صبحگاه بود
3 مفتی ناز، کرد جفا را چرا حلال؟ در ملّتی که شکوهٔ عاشق گناه بود
4 صحبت میان حسن و محبّت چنین خوش است با ما نگاه گرم تو برق و گیاه بود
5 روشن نگشت چشم حزین از جمال تو روزش تمام چون شب زلفت سیاه بود