-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مژده یاران را که یار از دست ما ساغر گرفت در میان شعله و خاشاک، صحبت درگرفت
2 جوهر پاکان کجا آلوده ی زینت شود؟ همچو آب آیینه ام را کی توان در زر گرفت
3 کوهکن افشرد هرگه دامن مژگان خویش بیستون را آب همچون سنگ سودا برگرفت
4 با کرم هرکس که سودا کرد نقصانی ندید ابر جای قطره ی آب از صدف گوهر گرفت
5 پند ناصح مانع آهم نمی گردد سلیم کی توان با موم هرگز روزن مجمر گرفت