-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مژدگانی که جنون را به سرم کاری هست درد را با دل سودا زده ام کاری هست
2 قفل الماس بیارید که زخم دل ما سر به سر گشته دهن، بر سر گفتاری هست
3 این قدر سنگدلی نیست گمانم بس که مگر از راه تو در پای اجل خاری هست
4 ای مسیحا اثری با نفست نیست، ملاف امتحانی بکن اینک دل بیماری هست
5 نه به اندازه ی بازوست کمندم، هیهات ور نه با کوشش بامیم سر و کاری هست
6 لن ترانی نشود گر ادب آموز کلیم ما چه دانیم که درمانی و دیداری هست
7 محرم خلوتی عاشق نه چراغ است و نه شمع آفتاب ار نرسد سایه ی دیواری هست
8 دلم آ ن کافر عامی ست که در گوشه ی دیر پیر گردید و ندانست که زناری هست
9 غمزه چون تیغ زند لب بگشایی عرفی که به تحسین تو کیفیت زنهاری هست