- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد روز تاریک سرآمد شب تار آخر شد
2 یار از غیر برید الفت و با ما پیوست بود ربطی که میان گل و خار آخر شد
3 از دم سرد خزان آنچه به گلشن میرفت عاقبت از نفس گرم بهار آخر شد
4 صندل دردسرم شد می وصلش صد شکر محنت مستی و اندوه خمار آخر شد
5 گشت آیینهصفت خاک چمن عکسپذیر که ز صیقلگری ابر غبار آخر شد
6 میرسد آنچه به ما از ستم هجر گذشت میکشد آنچه دل از فرقت یار آخر شد
7 از گل آن جور که بر بلبل مسکین میرفت عاقبت از اثر ناله زار آخر شد
8 میکشد آن همه محنت که ز هجران مشتاق یارش از مهر چو آمد به کنار آخر شد