مژده آمد که تو را کام روا شد امروز از سعیدا غزل 368

سعیدا

سعیدا

سعیدا

مژده آمد که تو را کام روا شد امروز

1 مژده آمد که تو را کام روا شد امروز مدعاها هدف تیر دعا شد امروز

2 سایه انداخت به سر قامت آن سرو روان صعوهٔ طالع ما باز هما شد امروز

3 وقت خوش دولت جاوید مبارک بادا تو بقا یاب که غیر از تو فنا شد امروز

4 شکر ایزد که به دور تو ز هم بی تصدیع باطل و حق چو شب و روز جدا شد امروز

5 دل شد و صبر شد و جان شد و تن از جا رفت تو خبردار نه ای بی تو چها شد امروز

6 [خارزارم] ز قدوم فرست شد گلزار جنگ و کین از کرمت صلح و صفا شد امروز

7 به هوایی که سعیدا به تو همدم گردد همچو نی بیدل و بی برگ و نوا شد امروز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر