غیاث دولت و دین از ابن یمین فریومدی قطعه‌ 320

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

غیاث دولت و دین آنکه طوطی جانرا

1 غیاث دولت و دین آنکه طوطی جانرا ز شکر سخن خوش اداش چینه بود

2 جهان فضل که پیر خرد به نسبت او تهی ز جمله فضائل چو طفل دینه بود

3 نهال مهر و یم در میان جان همه عمر بسان دانه دل در صمیم سینه بود

4 سفینه ئی برهی داد پر ز بحر گهر سفینه ئی که در او روح را سکینه بود

5 سفینه ئی که در الفاظ عذب او معنی بلطف همچو می صاف در قنینه بود

6 چه گفت گفت که دیباچه ئی نویس بر او که گنجهای گهر اندر او دفینه بود

7 جواب دادم و گفتم مگر نئی آگاه ز من که با من از آنسان فلک بکینه بود

8 که پیش صدمت دورش بنای هستی من چنانکه بر گذر سنگ آبگینه بود

9 مرا که با من از اینسان ستم کند گردون چه جای کتبت دیباچه سفینه بود

10 اگر قبول کند عذر من خداوندم ز جانش ابن یمین بنده کمینه بود

11 ور اعتذار منش دلپذیر می ناید روا نباشد و شرط کرم چنین نه بود

عکس نوشته
کامنت
comment