1 گوهر این نه صدف آقا عزیز شیعهٔ یکرنگ علی ولی
2 حق پسری داد ز لطفش که هست نور رخش چون مه تابان جلی
3 نام محمدعلیش ساختند زاد چون با حب نبی و علی
4 مولد او چون دل احباب را ساخت چو آیینه ز غم منجلی
5 عقل به هاتف پی تاریخ گفت بدر منیر است محمدعلی
1 مهر رخسار و مه جبین شدهای آفت دل بلای دین شدهای
2 مهر و مه را شکستهای رونق غیرت آن و رشک این شدهای
1 غم عشق نکویان چون کند در سینهای منزل گدازد جسم و گرید چشم و نالد جان و سوزد دل
2 دل محمل نشین مشکل درون محمل آساید هزاران خسته جان افشان و خیزان از پی محمل
1 داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد ماند در دل این آتش جانسوز نهان خواهد ماند
2 آخر آن آهوی چین از نظرم خواهد رفت وز پیش دیده به حسرت نگران خواهد ماند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به