- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گوهر نایابی و من بهر تو جان میکنم کان تو جان است و چون جان میکنم کان میکنم
2 بر لب تو دست سودم دی نه دندان وین زمان میکنم زان یاد و دست خود به دندان میکنم
3 در دل عشاق پیکان تو گم شد وین همه سینه خود را به ناخن بهر پیکان میکنم
4 بیتو ویران به جهان گر زان که دستم میدهد خشت مهر و ماه ازین فیروزه ایوان میکنم
5 میخورم بر دل خدنگت جان غمگین میدهم شاخ دولت مینشانم بیخ حرمان میکنم
6 میکنم آماده کحل دیده و عطر کفن از درت خاکی که شب پنهان ز دربان میکنم
7 گو اجل جیبم بدر پیوند عمر من بس است رشته پیراهنت کز طرف دامان میکنم
8 اره بر سر بودهام عمری که اکنون گاهگاه شانهسان تاری ازان زلف پریشان میکنم
9 میکنم یک یک ورق دیوان جامی را شمار هرچه میبینم نه در وصفت ز دیوان میکنم